English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8335 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double three spindle machine U دستگاه سه هرزگردی دوبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
double four spindle machine U دستگاه چهار هرزگردی دوبل
Other Matches
four spindle automatic machine U دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
eight spindle automatic machine U دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
multi spindle drilling machine U ماشین مته با چند هرزگرد
double v machine U دستگاه ورق خم کن
double v machine U دستگاه دولا کننده ورق
double column machine U دستگاه دو ستونی
double ended machine U دستگاه برشکاری و منگنه کاری
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
spindle U شی ای که دیسک را در مرکز می چرخاند
spindle U دوک
spindle U هرچیزی شبیه دوک
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle U بشکل دوک درامدن
spindle U هرزگرد ماشین تراش
spindle U میله گردان
spindle U سگدست
spindle U دراز و باریک شدن
spindle U محور
spindle U دوک نخ ریسی
spindle U دوک نخ ریسی
pivot spindle U محورپاشنه
spindle legged U دیلاق
spindle legged U دارای پاهای درازوباریک لندوک
obturator spindle U دوکی جازم گاز
spindle head U سر هرزگرد
spindle molder U دستگاه فرز میزی
obturator spindle U دوکی الات جازم
cutter spindle U هرزگرد کاتر
spindle shanked U دارای پاهای دراز وباریک لندوک
spindle shanked U دیلاق
spindle tree U اونموس
newel spindle U مارپیچ پله
muscular spindle U دوک عضلانی
spindle nose U سر هرزگرد
pedal spindle U محورپدال
spindle stairs U پلکان مارپیچی
spindle stairs U راه پله مارپیچی
driving spindle U هرزگرد محرک
cutter spindle bearing U یاطاقان هرزگرد کاتر
camlock spindle nose U هرزگرد بادامکی شکل
two way machine U ماشین دو راهه
machine U فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine U ماشین
machine U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine U بیت اجرا میشود
machine U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine U دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine U دستگاه
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U تراشکاری کردن صیقل کردن
machine U شیارانداختن روی فلز
machine U براده برداشتن
machine U تراشیدن ماشین
machine U خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine U خطای ناشی از خرابی قطعه
machine U شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine U بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine U تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine U کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine sensible U قابل درک توسط کامپیوتر
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine number U عدد سرعت هواپیما
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
virtual machine U دستگاه مجازی
two phase machine U ماشین دو فازه
winnowing machine U ماشین باد افشانی
pinball machine U ماشین ساچمه پران
winding machine U دستگاه سیم پیچی
sub-machine guns U مسلسل دستی
machine intelligence U هوش ماشین
sub-machine guns U تیربار خودکار
sub-machine gun U مسلسل دستی
sub-machine gun U تیربار دستی
pinball machine U ماشین پینبال
weighing machine U ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
fruit machine U جک پات
virtual machine U ماشین مجازی
machine interupption U وقفه ماشین
machine language U زبان ماشین
machine learning U فراگیری ماشین
sub-machine gun U تیربار خودکار
accept machine دستگاه پذیرنده
commutator machine U ماشین کموتاتودار
machine based U مبتنی بر ماشین
machine builder U ماشین ساز
machine building U ماشین سازی
machine capacity U فرفیت ماشین
machine check U برسی ماشین
cog in the machine <idiom> U قطرهای از دریا
kidney machine U ماشینکمکیبرایافرادبیمار
machine column U پایه یا ستون دستگاه
dosing machine U دستگاه تقسیم کننده با مقیاس
machine address آدرس ماشین
compensated machine U ماشین تقویت شده
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
machine address برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
machine address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
machine address U نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
machine address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
machine address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
machine cycle U چرخه ماشین
machine fault U عیب ماشین
machine fault U نقص ماشین
machine foundation U پایه دستگاه
machine frame U چارچوب دستگاه
machine gunner U مسلسل چی
machine independent U مستقل از ماشین
machine instruction U دستورالعمل ماشین
machine error U خطای ماشین
machine equipment U تجهیزات ماشین
machine down time U زمان معطلی دستگاه
machine dependent U وابسته ماشین
machine dependent U وابسته به ماشین
machine designer U طراح ماشین
rowing machine U ماشینپایی
machine down time U زمان توقف ماشین
machine hall U راهرویماشین
fuelling machine U ماشینسوخت
fax machine U فاکس
machine run U اجرای ماشین
mowing machine U علف چین
multi way machine U دستگاه چند راهه
object machine U ماشین مقصود
machine readable U خواندنی توسط ماشین
open machine U ماشین باز
machine oriented U ماشین گرا
machine operator U متصدی ماشین
planer machine U ماشین صفحه تراش
planing machine U ماشین کندگی
printer machine U ماشین چاپ
printer machine U دستگاه چاپ
machine operator U اپراتوردستگاه
punching machine U دستگاه منگنه
punching machine U دستگاه پانچ
reaping machine U ماشین درو
mowing machine U ماشین علف چینی
mortising machine U دستگاه کام کنی
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
machine time U وقت ماشین
machine time U زمان ماشین کاری
machine run U رانش ماشین
machine translation U ترجمه ماشینی
machine ringing U زنگ ماشینی
machine representation U نمایش ماشیی
machine welding U جوشکاری ماشینی
machine word U کلمه ماشین
machine recognization U بازشناختی توسط ماشین
milking machine U ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
milling machine U ماشین تراش
milling machine U ماشین فرز
milling machine U دستگاه فرز
machine readable U قابل خواندن توسط ماشین
molding machine U دستگاه قالب گیری
machine operator U کارگردان ماشین
reeling machine U ماشین نخ پیچی
reeling machine U چرخک
synchronous machine U ماشین همزمان
tabulating machine U جدول بند
tabulating machine U جدول نویس
talking machine U گرامافون
talking machine U دستگاه ضبط صوت
teaching machine U ماشین اموزش
teaching machine U ماشین تدریس
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
three phase machine U ماشین سه فازه
threshing machine U ماشین غله پوست کنی
threshing machine U ماشین خرمن کوبی
machine operating U عملکرد ماشین
machine oil U روغن ماشین
transfer machine U دستگاه انتقال
turing machine U ماشین تورینگ
turing machine U مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
synchronous machine U ماشین همگام
swaging machine U حلبی خمکن
sandblast machine U ماشین ماسه پاش
sanding machine U ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
scouring machine U ماشین سایش
scouring machine U ماشین سمباده
seaming machine U ماشین درزگیری
seeding machine U ماشین تخم کاری
sequential machine U ماشین ترتیبی
shaping machine U دستگاه صفحه تراش
smart machine U ماشین هوشیار
machine address U بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
snow machine U ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
Recent search history Forum search
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1اب جمع شده در ماشین لبآسشوئی را چه می گویند
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com